دلتنگت شده ام...
دیگر به خلوت لحظه هایم عاشقانه قدم نمی گذاری...!!
دیگر آمدنت در خیالم انقدر گنگ است که دیگر نمی بینمت....
سنگینی نگاهت را مدت هاست که حس نکرده ام!
من مبهوت مانده ام که چگونه این همه زمان راصبورانه گذارنده ام!
من نگاه ملتمسم را در این واژه ها پر کرده ام که شاید.......
دیگر زبانم از گفتن جملات هراسیده است.....!!
می خواهمت هنوز
گاه چنان آشفته و گنگ می شوم که تردید در باور هایم ریشه می دواند.
اما باز هم در آخرین لحظه تکرار میکنم که..
حتی اگر چشمانت بیگانه را بنگرد
حتی اگر دستانت مرا جستجونکند
می خواهمت هنوز....
به گمانم در ورای این کلمات می خواستم بگویم که....
دلتنگت شده ام به همین سادگی!!!!!!