کودکیم

دلــتــنــگــی

زخمهاتو پنهان کن ، اینجا مردم زیادی بانمک شدن !

کودکیم

باور کنید …!

دلم برای کودکیم تنگ شده….

برای روزهایی که باور ساده ای داشتم

همه آدم ها را دوست داشتم…

مرگ مادر “کوزت” را باور می کردم و از زن “تناردیه” کینه به دل می گرفتم

مادرم که می رفت به این فکر بودم که مثل مادر “هاچ” گم نشود…

… دلم می خواست “ممُل” را پیدا کنم

از نجاری ها که می گذشتم گوشه چشمی به دنبال “وروجک” می گشتم

تمام حسرتم از دنیا نوشتن با خودکار بود !

دلم برای کودکیم تنگ شده …

شاید یک روز در کوچه بازار فریب دست من ول شد و او رفت…

 

 



انجمن آسمونـــــــــــــــیها

نظرات شما عزیزان:

ehsan
ساعت23:00---2 تير 1392
عالی بود مرسی وزیبا

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ یک شنبه 2 تير 1392برچسب:, ] [ 20:4 ] [ تینا ] [ ]

طراح قالب: آوازک